قطار
خستم از شبای غم منو تو بدون هم از سکوتی که میگه دیگه حرفامو نگم
خستم از اجبار و کم جاده ی پر پیچ و خم من واسه جهل و دروغ تب تند اتیشم
ادما یادتونه دلتون سفر میخواست
شور و حال بیخودی جای پر خطر میخواست
بلیت تک سفره خریدید واسه قطار
قطار ی که هر کوپش زندونی بود بی بهار
موقع سوار شدن هیچ کی ازادی نخواست
هرکی به سهم خودش توی ایستگاه جاش گذاشت
ببینین از پنجره ازادی چه دور میشه نمیدونین نباشه فردامون بی نور میشه
منو تو مسافریم میدونی کجا میریم میدونی که تا ابد منو تو چشم تریم
دنیامون رنگ و ریا گریه های بیصدا با شمام ای ادما این قطار میره کجا
ببینین داریم میریم بی هدف سمت سقوط چشاتونو وا کنید مقصد ما این نبود
بسه هرچی که دیگه چشاتون عشقو ندید ترمزو باید کشید ادما پیاده شید
نظرات شما عزیزان: